English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4437 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
price reduction U کاهش قیمت
mark down U کاهش قیمت
break in share prices U کاهش قیمت سهام
price tag U برچسب قیمت کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
selling price U قیمت فروش
sale price U قیمت فروش
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
fixed selling price U قیمت ثابت فروش
resale price U قیمت فروش مجدد
sopt price U قیمت فروش نقدی
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
what is the p of this article U قیمت این کالا چند است
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
spot price U قیمت برای فروش فوری
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
real balance effect U اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
current maturity U قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
cif U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
wage price spiral U قیمت
wage price guideline U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
prices U قیمت
invalued U بی قیمت
all in price U قیمت کل
high priced U پر قیمت
PR U قیمت
bourse U قیمت
valueless U بی قیمت
treasure U ذی قیمت
worth U قیمت
price limit U حد قیمت
valuing U قیمت
price line U خط قیمت
cost U قیمت
values U قیمت
value U قیمت
quotations U قیمت
priceless U بی قیمت
quotation U قیمت
above rubies U بی قیمت
price U قیمت
equivalent U هم قیمت
equivalents U هم قیمت
nominal U کم قیمت
cash price U قیمت نقدی
priceless U بسیار پر قیمت
estimating U قیمت شهرت
competitive price U قیمت رقابتی
competitive price U قیمت جاری
constant cost U قیمت ثابت
catalogue price U قیمت کاتالوگ
close price U قیمت نزدیک
claimers U اسبهای هم قیمت
appreciation U ترقی قیمت
appraisals U تعیین قیمت
lump sum U قیمت مقطوع
charm price U قیمت چشمگیر
appreciations U ترقی قیمت
lump sums U قیمت مقطوع
apprising U قیمت کردن
apprises U قیمت کردن
apprise U قیمت کردن
current price U قیمت جاری
quotes U قیمت دادن
cut rate U تنزل قیمت
quoted U قیمت دادن
quote U قیمت دادن
deflation U تنزل قیمت
decrease in value U نقص قیمت
slash U قیمت راشکستن
slash U قیمت را شکستن
slashed U قیمت راشکستن
asking price U قیمت آخر
estimates U قیمت شهرت
conversion price U قیمت تبدیل
estimated U قیمت شهرت
estimate U قیمت شهرت
cost unit U قیمت واحد
slashes U قیمت را شکستن
slashes U قیمت راشکستن
cost push U فشار قیمت
slashed U قیمت را شکستن
minimum charge U حداقل قیمت
appraisable U قیمت کردنی
at any cost U بهر قیمت
at a knock-down price U به قیمت مفت
at par U به قیمت اسمی
values U قیمت کردن
average price U قیمت متوسط
average price U میانگین قیمت
average revenue U قیمت عادی
base price U قیمت پایه
valuing U قیمت کردن
actual price U قیمت واقعی
accounting price U قیمت محاسبه
advalorem U از روی قیمت
accounting price U قیمت حسابداری
absolute price U قیمت مطلق
advalorem U به نسبت قیمت
half price U نصف قیمت
worthless U ناچیز و بی قیمت
considerations U جایزه قیمت
consideration U جایزه قیمت
base price U قیمت مبنا
basic price U قیمت پایه
value U قیمت کردن
freight U قیمت حمل
bottom price U کمترین قیمت
costing U قیمت گذاری
pricing U قیمت گذاری
break up value U قیمت رهایی
buying price U قیمت خرید
bottom price U حداقل قیمت
big ticket U گران قیمت
basic price U قیمت مبنا
basic standard cost U قیمت استاندارد
basic standard cost U قیمت پایه
price cut to the bone U کمترین قیمت
rock-bottom price U کمترین قیمت
basis price U قیمت مبنا
crash price U قیمت مفت
appraisal U تعیین قیمت
give-away price U قیمت مفت
basis price U قیمت پایه
unjust price U قیمت ناعادلانه
list price U قیمت فاکتور
normal price U قیمت متعارف
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
2تعریف فونتیک چیست؟
1 moves up the range
1preppy
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1offshoring
2reintroduce?
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
3معنی کلمه retraction چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com